....که عشق آسان نمود اول

گاه گاهي كه دلم تنگ و نگاهم ابري است ، كاش ميشد كه تو را ميديدم

خواجه حافظ شیرازی :

چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من

ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من

روی رنگین را به هر کس می‌نماید همچو گل

ور بگویم بازپوشان بازپوشاند ز من

چشم خود را گفتم آخر یک نظر سیرش ببین

گفت می‌خواهی مگر تا جوی خون راند ز من

او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود

کام بستانم از او یا داد بستاند ز من

گر چو فرهادم به تلخی جان برآید باک نیست

بس حکایت‌های شیرین باز می‌ماند ز من

گر چو شمعش پیش میرم بر غمم خندان شود

ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز من

دوستان جان داده‌ام بهر دهانش بنگرید

کو به چیزی مختصر چون باز می‌ماند ز من

صبر کن حافظ که گر زین دست باشد درس غم

عشق در هر گوشه‌ ای افسانه‌ای خواند ز من

نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت 10:22 توسط خاطره|

رضا امیدوار :

نزدیک غروب هیجان آور کوچه
من باز به شوق تو نشستم سر کوچه

 

گل های سر روسری ات مثل همیشه
زنبور عسل ریخته سرتاسر کوچه

 

از دوختن چشم قشنگت به زمین است
نقشی که چنین حک شده در باور کوچه

 

اینگونه نگین در همه ی عمر ندیدم
اینقدر برازنده بر انگشتر کوچه

 

«گل در برو می در کف و معشوق ...» خدایا
من مست غزلخوانی سکرآور کوچه

 

لب تر کن تا ور بکشد پاشنه اش را
بی واهمه یکبار دگر قیصر کوچه

من کشته ی این عشقم و باید بگذارند
فردای جهان نام مرا برسر کوچه

نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت 10:19 توسط خاطره|

شعری از سمیرا اسلامی :

سیب لبهایت به من نیروی مثبت می دهد
قلب رنجور مرا با بوسه عادت می دهد؟

می وزد سمت تنم عطر تن نمدار تو
بوی باران در قفس حس حسادت می دهد

در خیابانهای شهرت ابرها سردرگم اند
شاید این آشفتگی احساس قدرت می دهد

روسری های سفید و کفش های صورتی
گفته بر نابودی این شهر شدت می دهد

عاقبت می بافد از موهای تو زنجیرها
او که با پیمانه ای از عشق دق ات می دهد

نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت 10:16 توسط خاطره|


آخرين مطالب
» کاش میدونست...

Design By : Pichak